نسخه چاپی ارسال به دوستان
     یادداشت     
آتش سبز
و فیلم‌سازی که با باد می‌رود

بهزاد عشقی
 
بهزاد عشقیشطرنج باد نخستین بار ۱۳۵۵ و در جشنواره‌ی جهانی تهران به نمایش در می‌آید. محمدرضا اصلانی، همشهری هنرمند و آوانگارد ما بود و ما با اشتیاق به تماشای این فیلم رفتیم تا بعد با غرور از آن یاد کنیم. با مجله‌ٔ رودکی همکاری می‌کردیم و معمولاً درباره‌ٔ فیلم‌های ایرانی جشنواره می‌نوشتیم و قرار بود درباره‌ٔ فیلم شطرنج باد نیز بنویسیم. ادامه...
     عکس‌نوشت     
اشباح همیشه حاضر
یحیی نطنزی
 
چه کسی فکر می‌کرد جرج کیوکر کارگردان فیلم‌هایی همچون «زنان کوچک»، «ستاره‌ای متولد می‌شود» و «بانوی زیبای من» از ارادتمندان لوئیس بونوئل باشد و به افتخار حضور او در آمریکا یک مهمانی به تمام معنا باشکوه ترتیب دهد؟ ماجرا از این قرار بود که لوئیس بونوئل همراه با ژان کلود کریر فیلمنامه نویس و سرژ سیلورمن تهیه کننده «جذابیت پنهان بورژوازی» به آمریکا آمده بود تا  فیلم خود را در آنجا به نمایش بگذارد. ادامه...
     معرفی     
بابی سندز بر پرده نقره‌ای
سید حسام فروزان
 
«بابی سندز» یکی از افراد ارتش سری جمهوری‌خواه ایرلند، به خاطر مبارزه با اشغال‌گران انگلیسی به چهارده سال حبس محکوم شده بود. او در سال 1981 در اعتراض به وضعیت ظالمانهٔ زندانیان سیاسی و رفتارهای وحشیانه با آنها دست به اعتصاب غذا زد و پس از گذشت شصت و شش روز، در زندان سیاسی جان داد. استیو مک‌کویین چهرهٔ برجستهٔ سینمای انگلستان همین واقعهٔ تاریخی را دستمایهٔ اولین فیلم بلند خود قرارداده است. ادامه...
     خلاقیت     
خودآگاهی
 
خودآگاهی نخستین اصل بنیادین نگارش عمیق است. اهمیت خودآگاهی از این جهت است که وقتی شما خود و جهان‌تان را بدون پیش‌داوری و همراه با صداقت و امانت مشاهده کنید به یک نگاه روشن دست می‌یابید. اگر شما یک تصویر واقعی از توانایی‌ها و ناتوانی‌هایتان نداشته باشید احتمالاً بیش از حدِ نیاز، کوشش خواهید کرد. هر نویسنده‌ای توانایی‌ها و ناتوانی‌هایی دارد که دانستن و پذیرفتن آن‌ها مهارتش را افزایش خواهد داد. هیچ نویسنده‌ای در تمام فنون نگارش کامل نیست.ادامه...


   » سینما
     روی میز سینما     

مظنونین از یادرفته

بیست و سوم دی - گفتگو با برایان سینگر
ترجمه‌: یحیی نطنزی

از سه فیلم عظیم کامیک بوکی فارغ شده بودم که فیلم‌های خیلی بزرگی بودند و این بار می‌خواستم به سراغ یک فیلم کوچکتر بروم؛ یک فیلم شخصیت‌محور که قرار بود کوچکتر باشد. به همین دلیل کریس دست به کار شد و چند فیلمنامهٔ تاریخی با توجه خصوصیات مورد علاقه‌ام نوشت که «ولکری» هم یکی از آنها بود که با همکاری ناتان الکساندر نوشته شده بود و چون به تاریخ جنگ جهانی دوم به خصوص تاریخ آلمان نازی علاقه‌مند بودم به آن واکنش مثبت نشان دادم.
ادامه...

     آخرین‌ها     

نگاهی به فیلم
«آتش سبز»

مروری بر
مؤلفه‌های «نوآر»

نگاهی به فیلم
«چه»
ستایش تکنولوژی
و حسرت نوستالژی

     سینمای ایران     
محتاج قصه نیست گَرَت قصد خون ماست
یحیی نطنزی
نگاهی به فیلم «آتش سبز»
در آنونس «آتش سبز» تأکید می‌شود که دومین فیلم بلند سینمایی محمد رضا اصلانی «یکی فیلم ایرانی برای نسل جوان» است. اگر یادتان باشد در دورهٔ قبل جشنوارهٔ فیلم فجر بخشی از سینمایی‌نویس‌ها که اتفاقاً اکثرشان جزء نسل جوان این مملکت محسوب می‌شدند مواضع تند و تیزی علیه این فیلم اتخاذ کردند و کار به جایی کشید که حتی بعضاً با برخورد‌های احساسی پنبه فیلم زده شد و یک موج منفی انتقادی علیه آن شکل گرفت.
دعواهای زن و شوهری
یان توبَن؛ ترجمه: اصغر نوری
نگاه مجلهٔ فرانسوی پوزیتیف به فیلم «چهارشنبه سوری» ساخته‌ٔ اصغر فرهادی
طرح ماهرانهٔ فیلمنامه، دو مضمون کلاسیک را در 24 ساعت با هم درمی‌آمیزد: مثلث زناشویی (زنی به شوهر بی‌وفایش شک می‌کند) و قصهٔ آشنایی اولیهٔ فردی با راه و رسم زندگی (دختر جوانی اولین تجربه‌های جدی زندگی را از سر می‌گذراند). چند تم دیگر به این دو مضمون اضافه می‌شود تا هجو جان بگیرد، اما نه آن‌قدر که فیلم به هجویه‌ای آموزشی تبدیل شود؛ این تم‌ها عبارت‌اند از شرایط زنان و استبداد اجتماعی و شغلی.
خواهرانی نه از جنس «سه خواهر» چخوف
علی غبیشاوی
یادداشتی بر فیلم سینمایی «خواب زمستانی»؛ ساختهٔ سیامک شایقی
فریده و فرشته، سفرهٔ افطار را پهن کرده‌اند و منتظر خواهر سومشان فرزانه نشسته‌اند تا از سرکار بیاید و با هم روزه‌شان را باز کنند. اما خیلی وقت است که هوا تاریک شده است و خبری از فرزانه نیست. که ناگهان صدای برخورد چیزی با پنجره را می‌شنویم و می‌فهمیم فرزانه خیلی وقت است که برگشته؛ اما چون کلید همراهش نبوده و برق خانه نیز اتصالی داشته، «هرچی زنگ زدم، سنگ زدم»، کسی متوجهش نشده و معلوم نیست اگر با آن شدت، به پنجره سنگ نمی‌زده تا چه زمانی باید پشت در، از سرما می‌لرزیده است!
نه به این سادگی
علی غبیشاوی
یادداشتی بر فیلم «آواز گنجشک‌ها»؛ ساخته‌ٔ مجید مجیدی
کریم، خسته و عاصی از جستجوی شترمرغ، چشم ریز می‌کند و خیره به افق، آرزومندِ پیدا شدن گم‌گشته‌ٔ خود است. تصویر کات می‌خورد به پهنهٔ دشتی که در دوردست‌هایش، شمایل مبهم شترمرغی در حال قدم زدن است و چون بیننده‌ٔ علاقه‌مند به سرنوشت کریم و دردسرهایش، فکر می‌کند دارد دشت را از POV او می‌بیند، برای لحظاتی، از پیدا شدن شترمرغ خُرسند می‌شود.
فرشته‌های گمشده در شهر
یحیی نطنزی
نگاهی به فیلم «سه زن»
در میان فیلم‌هایی که این روزها بر پرده سینماها خودنمایی می‌کنند هیچکدام به اندازه «سه زن» و فیلمسازش حاشیه و جنجال نداشته‌اند. از ناکام ماندن حکمت برای دریافت مجوز تولید فیلم «صد سال پارلمان» و تهدید به اینکه به جای فیلمسازی سراغ سیگارفروشی می‌رود گرفته تا جرح و تعدیل «سه زن» و مشکلات پیش روی اکرانش و حتی این اواخر جمع‌ کردن بیلبورد‌های تبلیغاتی فیلم.
     سینمای جهان     
چه گوارا به روایت سودربرگ
سید حسام فروزان
نگاهی به فیلم «چه» ساختهٔ استیون سودربرگ
استیون سودربرگسال‌ها پس از مرگ «ارنستو چه گوارا »، در زمانی که هنوز پوسترهای چه گوارا فروش می‌رود و چهرهٔ کاریزماتیک این چریک مارکسیست انقلابی بر روی تی‌شرت‌های جوانانه چاپ می‌شود، می‌توان پیش‌بینی کرد که ساخت فیلمی بر اساس زندگی او بسیار قابل توجه خواهد بود. حتی اگر نام‌های مشهوری چون «استیون سودربرگ» و «بنیتیو دل تورو» در این پروژه دست‌اندرکار نبودند؛ بازهم تنها نام چه گوارا کافی بود تا این فیلم زیر ذره بین سینمادوستان قرار بگیرد.
مارلون براندو؛ استاد بازیگری متدی
کلادیا روت پیربانت؛ ترجمه: رحیم قاسمیان

در گرماگرم «فصل درخشان» تئاتری برادوی در سال 1946، آگهی خشمگینانه‌ای در روزنامهٔ «نیویورک تایمز» به چاپ رسید که آن را «الیا کازان» و «هرولد کلرمن» امضا کرده بودند، اما حتی این آگهی هم نتوانست نمایش اجتماعی آنان را در مورد سربازانی که از جبهه‌های جنگ دوم جهانی بازگشته بودند، از شکست تجاری نجات دهد. این نمایش که «کافهٔ رانندگان کامیون» نام داشت پس از فقط سیزده اجرا به ناچار تعطیل شد.
اسطورهٔ مدرنی که به قهرمانی مفلوک بدل شد
یحیی نطنزی
نگاهی به سیر تکاملی پدیدهٔ «جیمز باند»
فرقی نمی‌کند! شیفته و واله جیمز باند خوش‌پوش باشیم و یا وی را ظاهر‌پرستی متجمل بدانیم به هر حال نمی‌توانیم انکار کنیم که مجموعه فیلم‌های جیمز باند محبوب‌ترین،‌ سودآورترین و پرمخاطب‌ترین دنباله‌های تاریخ سینما بوده‌اند و قریب به نیمی از جمعیت جهان حداقل به تماشای یکی از فیلم‌های خوش آب و رنگ این مجموعه نشسته‌اند.
آرمانی به نام کشف واقعیت
محمدرضا آقایا
یادداشتی پیرامون فیلم «یونایتد 93»، ساخته‌ی پاول گرین‌گراس
ادعایی که کارگردان در مورد نحوه‌ی ساخت فیلم یونایتد 93 دارد این است که این فیلم، بر اساس مستندات و تحقیقات فراوان پیرامون واقعه‌ی یازده سپتامبر ساخته شده و سعی شده که فیلم ساختاری مستند‌گونه داشته باشد. هدف فیلمساز برای ساختن این فیلم، ادای دینی بوده به قربانیان حادثه‌ی یازده سپتامبر که به زعم فیلمساز به دلیل اهمال‌کاری مسئولین ایالات متحده‌ی آمریکا قربانی شده‌اند.
«وقتی نیچه گریست» از رمان تا اقتباس
علی مهجور
نگاهی به روند اقتباس در فیلم «وقتی نیچه‌ گریست»، ساخته‌ی پینچاس پری
«من نمی‌دانم به یک رمان با ارزشی که نویسنده سه یا چهارسال از عمر خود را صرف آن کرده‌ چگونه می‌توان دقیقاً وفادار ماند.» این جمله را آلفرد هیچکاک - کسی که در کارنامه‌ی پر کار خود چندین فیلم اقتباسی از آثار برتر ادبی و داستانی دارد- گفته و پر واضح است که ساختن فیلمی مانند پرندگان که برگرفته از کتاب دافنه دوموریه است تا چه اندازه می‌تواند هیچکاک را برای سخن گفتن درباره‌ی اقتباس از آثار ادبی در سینما موجه سازد.
     تلویزیون     
ستایش تکنولوژی و حسرت نوستالژی
سید حمیدرضا قادری
به بهانهٔ پخش برنامهٔ نقره از شبکهٔ اول سیما
این روزها عادت همه شده است که راه‌ و بی‌راه به تکنولوژی و مظاهر آن بَد و بی‌راه بگویند. در میانۀ نطق همه هم می‌توانی جملاتی از مارتین هایدگر و نیل پستمنِ فقید ببینی که به منزلۀ وحی مُنزَل دارند به دست با کفایت تکنولوژی‌ستیزان، دلایلی چند می‌دهند برای چهارنعل تاختن به سمت بیابان یا ناکجاآبادی در دل تاریخ. همه در حال ترس به سر می‌برند. ترس از چیزی نامشخص...
متأسفم! این سینمای لعنتی، این سینمای کثیف، هنوز نفس می‌کشد.
سید حمیدرضا قادری
با نگاهی به فیلم «مرا متهم بدان» ساخته‌ٔ سیدنی لومت
یک مشت خلافکار ایستاده‌اند جلوی چشمتان، از آن دسته آدم‌ها که مطمئنی در عمرشان چند نفری را فرستاده‌اند به ملاقات حضوری با جناب عزراییل، مشروب خورده‌اند و بدمستی کرده‌اند، احیانا هر وقت سر دلشان درد گرفته برای تسکین دردشان، داده‌اند یکی را درسته کباب‌ترکی کنند و از آن دسته آدم‌ها که می‌دانی تا زیر بغل، بله! درست تا زیر بغلشان به خون ملت آلوده است...
زنده باد سرگرمی!
سیدحمیدرضا قادری
تکمله‌ای بر مرگ تدریجی یک رؤیا
سریال مرگ تدریجی یک رؤیا در نهایت در شرایطی به پایان رسید که در این قسمت‌های آخر، نه خبری از دوره‌های روشنفکری بانوان اهل ادب سریال بود نه خبری از تعارضات سنت و مدرنیسم از نوع مارال عظیمی و حامد یزدان‌پناه؛ سریال در شرایطی در بستر سرگرم‌کنندۀ خود به پایان رسید که دیگر نشانی از یک سریال پر حرف و حدیث نداشت.
این غصه‌های ناتمام...
سیدحمیدرضا قادری
در ستایش روزگار قریب
«روزگار قریب» غریب تمام شد. خسته شدیم از بس با این قریب و غریب بازی کلمات راه انداختیم تا شاید بیش از اینکه دیدیم و خواندیم، کسی در جایی این سریال را تحویل بگیرد و البته هیچ نشد آنچه باید می‌شد. دارم تمام تلاشم را می‌کنم شیفتگی عمیقم در برابر شاهکارهای پی‌در‌پی کیانوش عیاری عزیز در قلمم هرز نرود و رهزن نوشته‌ام نشود تا خواننده آن را منطقی بیابد و تا آخرش برود!
یک فیلمفارسی پاستوریزه
بهزاد عشقی

فریدون جیرانی آدم فیلمفارسی است. فیلمفارسی زیاد دیده است و فیلمفارسی زیاد خوانده است و دربارهٔ فیلمفارسی بسیار می‌نویسد. خیلی‌ها دربارهٔ فیلمفارسی می‌نویسند و فقط آمار می‌دهند و یا بر اساس خلاصه داستان فیلم‌ها اظهار نظر می‌کنند. اما جیرانی نشان می‌دهد که این فیلم‌ها را واقعا دیده است و نسبت به جزئیاتش اشراف دارد و حافظهٔ سینمایی‌اش سرشار از اتفاق‌های فیلمفارسی است.

 

طراحی سایت، هاست (هاستینگ)، ثبت دامنه - رادکام